یک برتون وودز آسیایی؟

ساخت وبلاگ

جنگ مالی بین روسیه با پشتوانه ضمنی چین از یک طرف ، و آمریکا و متحدان ناتو از طرف دیگر به سرعت افزایش یافته است. به نظر می رسد که رئیس جمهور پوتین هنگام حمله روسیه به اوکراین ، چند قدم جلوتر فکر می کرد.

ما دیده ایم که تحریم ها شکست می خورند. ما دیده ایم که روسیه به مازاد صادرات رکورد دست پیدا می کند. ما دیده ایم که روبل به قوی ترین ارز در مبادلات خارجی تبدیل شده است.

ما شاهد هستیم که غرب وارد دور جدیدی از تورم پولی اروپا برای پرداخت صورتحساب انرژی همه می شود. یورو ، ین و استرلینگ در حال فروپاشی هستند - دلار بعدی خواهد بود. از دیدگاه پوتین ، تاکنون ، بسیار خوب است.

روسیه قدرت خود را نسبت به ملل آسیا ، از جمله هندوستان و ایران ، پیشرفت کرده است. او تولیدکنندگان نفت و گاز خاورمیانه را ترغیب کرده است که آینده آنها در بازارهای آسیا نهفته است و نه اروپا. او در حال یارانه انقلاب صنعتی آسیا با انرژی با تخفیف است. به لطف تحریم های غرب ، روسیه در حال تأیید پیش بینی های Halford Mackinder است که طی یک قرن پیش انجام شده است ، که روسیه مرکز ژئوپلیتیکی واقعی جهان است.

هنوز یک قطعه در اره منبت کاری پوتین وجود ندارد: یک سیستم ارزی جدید برای محافظت از روسیه و متحدانش در برابر بحران پولی غربی. این مقاله استدلال می کند که با توجه به ناسازگاری ژئوپلیتیکی غرب ، پوتین اکنون با ترکیب برنامه هایی برای یک ارز تجاری جدید آسیا با استاندارد جدید جهان مسکو برای طلا ، سیستم جدید چند ارزی تحت حمایت طلا را جمع می کند.

تحولات ارزی تحت رادار

گزارش نشده توسط رسانه های غربی ، تحولات جالبی در آسیا در مورد آینده ارزها رخ داده است. در اوایل تابستان امسال ، مشخص شد که سرگئی گلازیف ، اقتصاددان ارشد روسیه و وزیر مسئول کمیسیون اقتصادی اوراسیا (EAEU) ، رهبری کمیته ای را برای برنامه ریزی ارز تجاری جدید برای اتحادیه اقتصادی اوراسیا رهبری می کرد.

همانطور که در رسانه های روسی و EAEU مطرح شده است ، ارز جدید از ترکیبی از ارزهای ملی و کالاها تشکیل می شود. وزن به نوعی پیشنهاد شد که نشان دهنده اهمیت نسبی ارزها و کالاهای معامله شده بین آنها باشد. در همین زمان ، ارز جدید تسویه حساب تجارت در اختیار هر ملت دیگری در سازمان همکاری شانگهای و عضویت در حال گسترش BRICS قرار می گرفت. جاه طلبی این است که آن را به یک جایگزین گسترده در آسیا برای دلار تبدیل کند.

به طور خاص ، هدف این است که دلار را برای تسویه حساب های تجاری در معاملات مرزی بین شرکت کنندگان دور کنیم. شایان ذکر است که هر معامله دلاری از طریق سیستم بانکی خبرنگار در بانک های آمریکایی منعکس می شود ، و به طور بالقوه به مقامات آمریكا اطلاعات اقتصادی نامطلوب و اطلاعاتی در مورد تحریم و سایر فعالیتهایی كه توسط مقامات آمریكا غیرقانونی یا نامطلوب تلقی می شود ، می دهد. علاوه بر این ، هر معامله ای که مربوط به دلار آمریکا باشد ، برای سیستم حقوقی ایالات متحده به موضوع تبدیل می شود و به سیاستمداران ایالات متحده اجازه می دهد تا در هر کجا که دلار استفاده می شود مداخله کنند.

و همچنین از بین بردن این معایب ، از طریق درج سبد کالاها به نظر می رسد که ارز تجاری جدید باید از نظر قدرت خرید کالای خود پایدارتر باشد تا اینکه با دلار وجود دارد. اما ما می توانیم بلافاصله نقص ها را در طرح طرح کلی تشخیص دهیم. گنجاندن مبهم ارزهای ملی در سبد نه تنها یک عارضه غیر ضروری است ، بلکه هر کشوری که به آن بپیوندد ، احتمالاً باعث تعادل عمده فروشی از ترکیب ارز می شود.

از جمله ارزهای ملی یک پیشنهاد شیطنت آمیز است ، همانطور که هر پیشنهادی مبنی بر اینکه عنصر کالایی باید توسط حجم تجاری که بین کشورهای شرکت کننده معامله می شود ، وزن شود. درعوض ، میانگین بی ثبات انرژی ، فلزات گرانبها و فلزات پایه حس بیشتری می کند ، اما حتی این به اندازه کافی پیش نمی رود. دلایل آن توسط دو نمودار در شکل 1 نشان داده شده است.

Chart, line chart, histogram Description automatically generated

نمودار بالا سبدهای دسته های مختلف کالاها را نشان می دهد و به دلار قیمت می شود. بین آنها ، آنها طیف گسترده ای از کالاها و مواد اولیه را نشان می دهند. این سبد ها نسبت به مؤلفه های فردی خود به طور قابل توجهی بی ثبات هستند. به عنوان مثال ، از آوریل 2020 نفت از یک رقم منهای تحریف شده به 130 دلار افزایش یافته است ، در حالی که سبد انرژی فقط 6. 3 بار افزایش یافته است ، زیرا سایر اجزای دیگر تقریباً به اندازه روغن خام افزایش نیافته اند و برخی از اجزای دیگر ممکن است در حال افزایش باشند و برخی دیگر در حال افزایش است. ممکن است در حال سقوط باشد. مواد اولیه کشاورزی از پنبه ، چوب ، پشم ، لاستیک و پنهان تشکیل شده است ، نه مواد اولیه که در معرض فصلی نامطلوب قرار دارد. اما میانگین چهار دسته به طور قابل توجهی پایدار از اجزای آن (خط سیاه) است.

ما به سمت ثبات قیمت حرکت می کنیم. با این حال ، تمام کالاها به دلار آمریکا قیمت گذاری می شوند ، که از نظر نامطلوب نیست ، نمی توان از آن جلوگیری کرد. قیمت گذاری در طلا ، که پول قانونی است ، در نهایت این مشکل را برطرف می کند زیرا می تواند در برابر ارزهای شرکت کننده برطرف شود. نتیجه قیمت گذاری دسته های کالا در طلا و میانگین آنها در نمودار پایین نشان داده شده است.

از سال 1992 ، میانگین (خط سیاه) بین 0. 37 تا 1. 66 متغیر است و در حال حاضر در 0. 82 یا 18 ٪ کمتر از ژانویه 1992 است. این به همان اندازه پایدار است که می شود ، و حتی این نوسانات کم احتمالاً کمتر خواهد بوداین دلار به خودی خود بی ثبات نبود و قیمت طلای دستکاری شده توسط مقامات غربی Nay-Saying بود. برای نشان دادن بیشتر این نکات ، شکل 2 نوسانات دلار را از نظر نفت خام نشان می دهد.

قبل از ترک برتون وودز در سال 1971 ، قیمت نفت به سختی تغییر کرد. از آن زمان ، با اندازه گیری طلا ، دلار 98 ٪ از قدرت خرید خود را از دست داده است. علاوه بر این ، نمودار نشان می دهد که این دلار است که بسیار بی ثبات است و نفتی نیست ، زیرا قیمت روغن در طلا نسبتاً ثابت است (فقط 20 ٪ از سال 1950 کاهش می یابد) ، در حالی که به دلار 33. 6 برابر با برخی از قیمت های وحشی افزایش یافته استدر طول مسیر. منتقدان اندازه گیری قیمت در طلا این واقعیت را نادیده می گیرند که پول قانونی طلا است و نه ارزهای کاغذی یا اعتبار بانکی: تلاش های دولت ها و اپیجنه های آنها برای ترغیب ما در غیر این صورت تبلیغات است.

بنابراین ، Glazyev باید ارزها را از سبد پیشنهادی به طور کامل رها کند و در تلاش باشد تا یک سبد کالاهای غیر فصلی در طلا را قیمت گذاری کند ، یا به طور متناوب به سادگی ارز جدید را به طلا در یک رفع روزانه ارجاع دهد. و همانطور که نمودارهای فوق تأیید می کند ، در استفاده از سبد کالایی که به قیمت دلار یا طلای قیمت گذاری شده است ، وقتی که برای کشورهای EAEU بسیار ساده تر است و برای هر کس دیگری که مایل به شرکت در ارز تجاری جدید باشد برای استفاده از یک ارز تجاری که مستقیماً گره خورده است ، نکته کمی وجود ندارد. به قیمت طلااین به یک نسخه جدید آسیایی از یک مجموعه برتون وودز می رسد و نیازی به تنظیم دیگری نخواهد داشت.

با توجه به اعتبار بیش از حد ، از اظهارات اخیر رئیس جمهور پوتین مشخص است که وی درک بهتری از ارزها و مشکلات تورمی غرب نسبت به اقتصاددانان غربی دارد. از نظر فکری ، وی مدتهاست که قدردانی از رابطه بین پول ، یعنی فقط طلا و ارز و اعتبار را نشان داده است. دانش وی با اصرار وی نشان داد كه "افراد غیر دوستانه" برای انرژی در روبل ، کنترل رسانه های تبادل انرژی را به دست خود روسیه و به دور از دشمنان خود می پردازند.

به طور خلاصه ، به نظر می رسد که پوتین می فهمد که طلا پول است و بقیه اعتبار غیرقابل اعتماد ، اسلحه قابل اعتماد است. بنابراین ، چرا او فقط به یک ارز تجاری جدید که توسط طلا حمایت می شود ، فرمان نمی دهد؟

وارد استاندارد جدید طلای مسکو شوید

منطق نشان می دهد که یک ارز با حمایت طلا نتیجه ای از مشورت های ارز تجاری EAEU Glazyev خواهد بود ، به دلیل اعلام بعدی از طرف مسکو در مورد بازار شمش جدید روسیه.

مطابق با تحریم های غربی ، بازار شمش لندن از پذیرش طلای معدن و فرآوری شده روسیه امتناع ورزید. در آن زمان طبیعی بود که روسیه یک بازار طلای جدید مستقر در مسکو را با استانداردهای خاص خود پیشنهاد دهد. برای مسکو به همان اندازه معقول است که یک کمیته تعیین قیمت را تنظیم کند و از LBMA استفاده کند. اما به جای این که پایه و اساس یک حساب سپرده طلای به مراتب بزرگتر باشد که توسط روسیه و سایر بانک ها ارائه می شود ، یک بازار عمدتاً فیزیکی خواهد بود.

مستقر در مسکو ، با بازار جدیدی به نام Moscow Inteational Metals Metals ، استاندارد طلای مسکو برخی از ویژگی های LBMA ، مانند لیست های تحویل خوب با روزانه یا دو بار در روز را در بر می گیرد. بنابراین مبادله جدید به عنوان جایگزینی منطقی برای LBMA ترویج می شود.

اما آیا این می تواند یک پوشش باشد ، با هدف واقعی فراهم کردن پیوند طلایی به ارز تجاری جدید که توسط کمیته EAEU Glazyev برنامه ریزی شده است؟زمان بندی نشان می دهد که این ممکن است در واقع اتفاق بیفتد ، اما ما فقط با وقوع وقایع مطمئناً می دانیم.

اگر قرار باشد از طلا حمایت شود ، ملاحظات مربوط به ایجاد ارز تجاری جدید کاملاً ساده است. استاندارد چهار کیلو نوار یک کیلو بار وجود دارد که به طور گسترده متعلق به آن است ، قبلاً در سراسر آسیا به تصویب رسیده است و حتی در COMEX نیز معامله می شود. با توجه به اینکه چین شریک بلند مدت روسیه است ، احتمالاً واحد استاندارد خواهد بود. اتخاذ استاندارد چینی در مبادله جدید مسکو منطقی است ، رابطه با مبادله طلای شانگهای را ساده می کند و باعث می شود که قارچ پذیری بین قراردادها ، داوری و تحویل ساده شود.

ژئوپلیتیک ها نشان می دهند که گزاره ساده در ایجاد مبادله جدید مسکو با یک برنامه بزرگتر از آسیای سازگار خواهد بود و بعید است که با سرعت یخبندان تحولات بین روسیه و چین که به آن عادت کرده ایم ، حرکت کند. این سوال طلا در تحولات سریعتر ناشی از قلبی روسیه بر اوکراین و تحریم هایی که به سرعت دنبال می شود ، محدود شده است.

کمی شک وجود دارد که این امر باید منجر به تغییر لرزه ای در سیاست طلا برای مشارکت چینی روسیه شود. به ویژه چینی ها ، صبر و حوصله ای بی روح را نشان داده اند که از یک ملت با احساس تاریخ و سرنوشت طولانی خود برخوردار است. پوتین بیشتر یک عمل یک نفره است. با نزدیک شدن به هفتاد سالگی ، او نمی تواند بسیار صبور باشد و عزم و اراده ای را برای تأمین میراث در طول زندگی خود به عنوان یک رهبر بزرگ روسیه نشان می دهد. در حالی که چین با توجه به سیاست های طلا ، اجرای اولیه را انجام داده است ، پوتین اکنون در حال هدایت دستور کار با زور بیشتر است.

قبل از حمله روسیه به اوکراین ، استراتژی این بود که به غرب اجازه دهد همه اشتباهات ژئوپلیتیکی و مالی را انجام دهد. شاید از نظر پوتین ، درس تاریخ با راهپیمایی ناپلئون به دروازه مسکو ، پیروزی پیرسیک وی در بورودینو و شکست وی در زمستان روسیه مطلع شد. هیتلر با عملیات بارباروسا همان اشتباه را مرتکب شد. از دیدگاه پوتین ، این درس روشن بود - دشمنان روسیه خودشان را شکست می دهند. این در افغانستان تکرار شد ، جایی که دشمن ناتو به رهبری آمریکا توسط سرگرمی های خود فتح شد بدون اینکه پوتین مجبور شود به اندازه انگشت بلند شود. به همین دلیل است که روسیه منطقه محوری Mackinder در جزیره جهانی است. نمی توان آن را توسط Navies مورد حمله قرار داد ، و الزامات خط برای ارتش ها شکست روسیه را به خوبی غیرممکن می کند

پس از حمله اوکراین ، استراتژی مالی پوتین تهاجمی تر شده است و به طور بالقوه با سیاست اقتصادی چین مغایرت دارد. پوتین که از بازارهای غربی بریده می شود ، اکنون پیشرو است ، در حالی که چین که کالاها را به آنها صادر می کند احتمالاً محتاط تر است. اما چین می داند که سرمایه داری غربی دانه های نابودی خود را تحمل می کند ، این به معنای پایان دلار و سایر ارزهای اصلی فیات است. یک سیاست اقتصادی مبتنی بر صادرات به کشورهای سرمایه داری یک مرحله در حال گذر است.

سیاست طلای چین یک بیمه نامه در برابر فروپاشی دلار بود ، و متوجه شد که با اعلام استاندارد طلا برای ین قبل از آن ، نباید به دلیل نابودی مالی غرب مقصر باشد. این یک معادل هسته ای در یک جنگ مالی خواهد بود ، فقط عملی که باید به عنوان آخرین راه حل انجام شود.

تحولات در روسیه آن را تغییر داده است. برای روس ها و به احتمال زیاد چینی ها مشخص است که تورم اعتباری اکنون در یک یا دو سال آینده دلار را به یک بحران ارزی سوق می دهد. آماده سازی برای محافظت از روبل و یوان از فروپاشی نهایی دلار ، که مدتها در دانشگاه های مارکسیستی به عنوان اجتناب ناپذیر تدریس می شد ، باید یک فوریت جدید را فرض کند. این منطقی خواهد بود که با یک ارز جدید تسویه حساب به عنوان یک آزمایش برای ارزهای ملی در آسیا شروع شود و برای تنظیم آن به گونه ای تنظیم شود که به کشورهای عضو اجازه دهد استانداردهای طلا را برای ارزهای خود اتخاذ کنند.

داشتن شمش مهم است

حرکت به دور از ارزهای فیات غربی به ارزهای آسیایی با حمایت طلا حداقل به مالکیت شمش طلای قابل توجهی نیاز دارد. تنها اعضا ، همکاران و شرکای گفتگو سازمان همکاری شانگهای و EAEU که بانکهای مرکزی آنها ذخایر طلای خود را افزایش نداده است ، زیرا هنگام شروع اعتبار ، با جدیت شروع اعتبار ، Lehman. از آن زمان ، بین آنها 4،645 تن به ذخایر خود اضافه کرده اند ، در حالی که تمام بانکهای مرکزی دیگر تنها 781 تن ذخایر طلای اضافی را تشکیل می دهند.

اما ذخایر بانک مرکزی تنها بخشی از داستان است که ملت ها حسابهای شمش ملی مخفی را که در ذخایر موجود نیست ، اجرا می کنند. ضمیمه این مقاله نشان می دهد که چرا و چگونه چین تقریباً مطمئناً مقدار نامشخص شمش را جمع کرده است ، که احتمالاً تا سال 2002 در منطقه 25،000 تن قرار دارد و احتمالاً از آن زمان نیز بیشتر است.

از سال 2002 ، هنگامی که مبادله طلای شانگهای افتتاح شد و شهروندان چین برای اولین بار به مالکیت طلا اجازه داده شدند ، طلای تحویل شده به دست عمومی بیش از 20،000 تن در کل داشته است. در حالی که بخش عمده ای از این جواهرات است و برخی از آنها به عنوان ضایعات برای تجدید نظر مجدد به SGE بازگردانده شده اند ، مشخص است که مقامات شهروندان چینی را ترغیب کرده اند تا خود را برای خود حفظ کنند ، که به طور سنتی پول واقعی در چین بوده است.

به گفته سیمون هانت از خدمات استراتژیک سیمون هانت ، و همچنین ذخایر اعلام شده 2،301 تن روسیه نیز دارای شمش طلا در Gosfund خود (صندوق دولتی روسیه) است که دارایی های خود را تا 12،000 تن به ارمغان می آورد. این امر به طور قابل توجهی بیشتر از 8،133 تن اعلام شده توسط خزانه داری ایالات متحده است ، که بر آن شک و تردید گسترده ای در مورد صحت مقدار واقعی آن وجود دارد.

بدیهی است که مشارکت آسیایی دیدگاه بسیار متفاوتی از طلا از هژمون آمریکایی دارد. علاوه بر این ، در ماه های اخیر شواهد تأیید کرده است که اشکالات طلا در کل ادعا کرده است ، مبنی بر اینکه بانک برای شهرک های بین المللی و اپراتورهای مهم شمش مانند JPMorgan Chase در یک طرح سرکوب قیمت برای دلسرد کردن مالکیت طلا و منحرف کردن تقاضای شمش به حساب های غیرمجاز مصنوعی تسویه حساب کرده است. بشر

رازداری که گزارش از ذخایر طلا به صندوق بین المللی پول را احاطه کرده است ، سوء ظن های بیشتری را در مورد موقعیت واقعی ایجاد می کند. علاوه بر این ، بین بانکهای مرکزی ، BIS و فروشندگان شمش اجاره نامه و تعویض وجود دارد که منجر به شمارش مضاعف و شمش هایی می شود که در اختیار دولت ها و بانک های مرکزی آنها است اما توسط احزاب دیگر برگزار می شود.

تا سال 2002 که قیمت طلا حدود 300 دلار در هر اونس بود ، فرانک ونوروسو ، که به عنوان یک تحلیلگر برجسته وقت و تلاش زیادی را برای شناسایی تعویض و اجاره نامه های بانک مرکزی صرف کرد ، نتیجه گرفت که هر چیزی بین 10،000 تا 15،000 تن از دولت و ذخایر طلای بانک مرکزیدر اجاره یا مبادله شده بود - که تقریباً نیمی از کل ذخایر رسمی جهانی طلا در آن زمان است. کل سخنرانی وی در وب سایت کمیته اقدامات ضد انحصار طلا در دسترس است ، اما این مقدمه ای برای استدلال وی است: [من]

"بیایید با توضیحی در مورد بانکداری طلا و مشتقات طلا شروع کنیم.

"این یک ایده ساده و ساده است. بانک‌های مرکزی شمش‌های طلا در انبار دارند. این خزانه خودشان است، خزانه بانک انگلستان است، صندوق فدرال رزرو نیویورک است. برای بیمه آنها هزینه دارد - برای ذخیره سازی آنها هزینه دارد - و طلا هیچ سودی نمی دهد. آنها از اسکناس های دولتی خود بهره می گیرند، مانند اسناد خزانه داری ایالات متحده. آنها دوست دارند طلای بی‌ثمر خود را نیز بازدهی داشته باشند، بنابراین شمش‌ها را از خزانه بیرون می‌آورند و آنها را به بانک شمش قرض می‌دهند. اکنون بانک شمش طلا ---طلای فیزیکی --- به بانک مرکزی بدهکار است و به این وام شاید 1 درصد سود می دهد. این بانکداران شمش با این طلا چه می کنند؟آیا در خزانه آنها می نشیند و برای آنها هزینه نگهداری و بیمه دارد؟خیر، آنها قرار نیست یک درصد وام طلا از بانک مرکزی بپردازند و سپس به دلیل هزینه اضافی بیمه و ذخیره طلای فیزیکی خود، اسپرد منفی 2 درصدی داشته باشند. آنها واسطه هستند --- آنها در کسب و کار کسب درآمد از واسطه گری مالی هستند. بنابراین آنها طلای فیزیکی را می گیرند و آن را به صورت نقطه ای می فروشند و برای آن پول نقد می گیرند. آنها آن پول نقد را به سپرده می گذارند یا یک اسکناس خزانه می خرند. اکنون آنها یک دارایی مالی دارند --- نه یک دارایی واقعی --- در سمت دارایی ترازنامه خود که به آنها بهره می دهد --- 6 درصد در مقابل آن 1 درصد هزینه بهره وام طلا به بانک مرکزی. چه اتفاقی برای آن طلای فیزیکی افتاد؟خوب، آن طلای فیزیکی شمش های بانک مرکزی بود و به یک پالایشگاه رفت و آن پالایشگاه آن را پالایش کرد، ارتقا داد و در انواع مختلف شمش ها ریخت، مانند شمش های کیلویی که به کارخانه های جواهرسازی می روند و سپس از آن جواهرات می سازند. آن جواهرات به افراد فروخته می شود. اینجاست که آن میله های فیزیکی زخمی شده اند --- زنان جهان را زینت می دهند...

ما تخمین‌هایی هرچند خام از استقراض طلا از بخش رسمی احتمالاً از بیش از 1/3 کل بانک‌های شمش دریافت کرده‌ایم. ما نزد دلالان شمش رفتیم و پرسیدیم: "این افراد بانکدار عمده شمش هستند، بانکدار شمش متوسط یا بانکدار شمش های کوچک؟"ما آنها را بر این اساس طبقه بندی کردیم و از این رو مقدار کل وام طلا را از نمونه خود برون یابی کردیم. این تمرین دقیقاً به همان نتیجه ای اشاره کرده است که همه شواهد و استنباط های دیگر ما ---- یعنی چیزی در حدود 10000 تا 15000 تن طلای قرضی گرفته شده است.

یافته های Veneroso خیره کننده بود. اما دو دهه بعد ، ما هیچ تصوری از موقعیت فعلی نداریم. بازار از سال 2002 به میزان قابل توجهی تغییر کرده است ، و امروز تصور می شود که مبادله ها و اجاره ها اغلب با ورود کتاب به جای تحویل فیزیکی شمش به بازارها انجام می شود. اما پیامدهای آن واضح است: اگر روسیه یا چین مراقبت می کردند که موقعیت واقعی خود را اعلام کنند و به سمت حمایت از ارزهای خود با طلا یا پیوند دادن آنها به طلا به طور معتبر حرکت کنند ، به طور کلی برای دلار و ارزهای فیات غربی فاجعه بار خواهد بود. این به یک فشار عظیم خرس در سیاست های دیرینه غرب در مقابل فیات می رسد. و به یاد داشته باشید ، طلا پول است و بقیه اعتبار است ، همانطور که جان پیرپونت مورگان در سال 1912 در شواهد به کنگره گفت. او نظر خود را بیان نمی کرد ، بلکه یک واقعیت قانونی بود.

در یک بحران مالی ، دستکاری انباشته شده از بازارهای شمش از دهه 1970 در معرض خطر قابل توجهی قرار گرفتن در معرض خطر قرار دارد. عدم تعادل در دارایی های شمش بین اردوگاه چینی روسیه و غرب معادل یک رویداد هسته ای مالی را ایجاد می کند. به همین دلیل بسیار مهم است که درک کنیم که به جای اینکه یک بیمه نامه طولانی مدت در برابر پیش بینی مارکسیستی از شکست نهایی سرمایه داری باشد ، به نظر می رسد که ترکیبی از برنامه ریزی برای یک ارز تجاری جدید برای ملل آسیایی با محوریت اعضای EAEU ، همزمان با همزمان بامعرفی یک استاندارد شمش جدید مستقر در مسکو ، اکنون در حال پیش بینی تحولات مالی در غرب است. در این صورت ، یک بمب هسته ای مالی نزدیک به ایجاد است.

ضمیمه

سیاست طلای چین

چین در واقع اولین گام عمدی خود را به سمت تسلط نهایی بر بازار طلا برداشت تا زمانی که ژوئن 1983 ، هنگامی که مقررات مربوط به کنترل طلا و نقره توسط شورای دولت تصویب شد. مقالات زیر که از ترجمه انگلیسی استخراج شده است ، اهداف را بسیار واضح بیان می کند:

ماده 1. این آیین نامه ها برای تقویت کنترل طلا و نقره ، تضمین نیازهای طلا و نقره ای دولت برای توسعه اقتصادی آن و قاچاق طلا و نقره و گمانه زنی ها و فعالیت های سودآوری تدوین شده است.

ماده 3. دولت باید سیاست کنترل یکپارچه، خرید انحصاری و توزیع طلا و نقره را دنبال کند. مجموع درآمد و هزینه های طلا و نقره ارگان های دولتی، نیروهای مسلح، سازمان ها، مدارس، مؤسسات دولتی، مؤسسات و سازمان های جمعی اقتصادی شهری و روستایی (از این پس واحدهای داخلی نامیده می شوند) در برنامه دولتی برایدریافت و خرج طلا و نقره.

ماده 4. بانک خلق چین ارگان دولتی مسئول کنترل طلا و نقره در جمهوری خلق چین خواهد بود.

ماده 5. تمام طلا و نقره موجود در واحدهای داخلی، به استثنای مواد خام، تجهیزات، ظروف خانگی و یادبودهایی که بانک خلق چین اجازه نگهداری آنها را داده است، باید به بانک خلق چین فروخته شود. هیچ طلا و نقره ای را نمی توان شخصاً بدون مجوز دور انداخت یا نگهداری کرد.

ماده 6 . تمام طلا و نقره ای که به طور قانونی توسط افراد به دست می آید، تحت حمایت دولت خواهد بود.

ماده 8 . کلیه خریدهای طلا و نقره باید از طریق بانک خلق چین انجام شود. هیچ واحد یا فردی نباید طلا و نقره بخرد مگر اینکه از طرف بانک خلق چین مجاز باشد یا به آن اطمینان داده شده باشد.

ماده 12 . تمام طلا و نقره فروخته شده توسط افراد باید به بانک خلق چین فروخته شود.

ماده 25 . هیچ محدودیتی برای مقدار طلا و نقره وارد شده به جمهوری خلق چین اعمال نخواهد شد، اما در هنگام ورود باید به مقامات گمرکی جمهوری خلق چین اظهار و ثبت شود.

ماده 26 . بازرسی و ترخیص طلا و نقره ای که به خارج از کشور برده یا بازپس گرفته شده است توسط گمرک جمهوری خلق چین باید مطابق با مبلغی باشد که در گواهی صادر شده توسط بانک خلق چین یا اصل اظهارنامه و فرم ثبت نام در هنگام ورود نشان داده شده است. کلیه طلا و نقره بدون گواهی پوشش یا مازاد بر مبلغی که در هنگام ورود اعلام و ثبت شده است، مجاز به خروج از کشور نمی باشد.

این مواد روشن می‌سازد که فقط بانک مردمی مجاز به خرید یا فروش طلا از طرف دولت، بدون محدودیت بود و شهروندانی که طلا دارند یا می‌خرند، مجاز به این کار نیستند و باید طلاهای موجود در اختیار خود را به مردم بفروشند. بانک.

علاوه بر این، چین عمداً تولید معدن طلای خود را بدون توجه به هزینه توسعه داده است و به بزرگترین تولیدکننده جهان تبدیل شده است.[ii] پالایشگاه های دولتی این طلا را همراه با دوره وارداتی از جاهای دیگر فرآوری می کنند. عملا هیچ یک از این طلاها از چین خارج نمی شود، به طوری که طلای امروزی بین دولت و افراد به انباشته شدن ادامه می دهد.

مقررات ذکر شده در بالا، انحصار دولت را بر تمام طلا و نقره که از طریق بانک مردم اعمال می شود، رسمیت می بخشد و اجازه واردات آزاد طلا و نقره را می دهد، اما صادرات را تحت کنترل بسیار شدید نگه می دارد. هدف این مقررات ایجاد یا اجازه تجارت آزاد طلا و نقره نیست، بلکه کنترل این کالاها به نفع دولت است.

در این صورت، رشد واردات طلای چین که از سال 2002 به‌عنوان تحویل به مردم ثبت شد، زمانی که بورس طلای شانگهای تأسیس شد و پس از آن به عموم مردم اجازه خرید طلا داده شد، تنها شواهد اخیر از یک اقدام عمدی سیاستی است که روی آن آغاز شده است. سی و نه سال پیشچین نوزده سال در حال انباشت طلا بود تا اینکه به اتباع خود اجازه خرید داد و سرانجام مالکیت خصوصی مجاز شد. علاوه بر این، شمش به صورت رایگان در دسترس بود، زیرا در هفده سال از آن سال‌ها، طلا در بازار نزولی شدیدی قرار داشت که به دلیل ترکیبی از عرضه از سوی بانک مرکزی، لیزینگ و افزایش تولید معدن، که همه آنها در مجموع حدود 59000 تن برآورد می‌شد، تغذیه می‌شد. دو خریدار بزرگ برای تمام این طلا در بیشتر مواقع خریداران خصوصی در خاورمیانه و دولت چین بودند، با تقاضای اضافی از هند و ترکیه. تفکیک از این منابع و تقاضای احتمالی در جدول زیر مشخص شده است:

Graphical user interface, text, application, email Description automatically generated

در چارچوبی دیگر، هزینه 25000 تن طلای چین معادل تقریباً 10 درصد از صادرات این کشور در این دوره است، و به ویژه دهه هشتاد و اوایل دهه نود، زمانی که شرکت‌های چندملیتی در حال ساخت کارخانه‌ها در چین بودند، شاهد ورود سرمایه عظیمی بودیم. با این حال، رقم انباشت طلای چین در بهترین حالت حدس و گمان آگاهانه است. اما با توجه به عزم دولت برای دستیابی به طلا که در مقررات 1983 و اقدامات بعدی آن بیان شده است، واضح است که چین به عمد ذخایر اعلام نشده قابل توجهی را تا سال 2002 انباشته کرده است.

به نظر می رسد تا کنون، برنامه های بلندمدت چین برای دستیابی به طلا به برخی اهداف مهم دست یافته است. تا به امروز، تحویل اضافی به مردم از طریق SGE اکنون بالغ بر 20000 تن است.

انگیزه های چین

انگیزه های چین برای کنترل بازار شمش طلا تقریباً مطمئناً تکامل یافته است. مقررات سال 1983 به عنوان بخشی از یک برنامه آینده نگر برای اطمینان از جمع آوری برخی از مزایای صنعتی شدن به عنوان یک دارایی ملی بدون ریسک ، معقول است. این استدلال شبیه به کشورهای عرب است که فقط ده سال قبل از آن در قیمت نفتی سرمایه گذاری می کنند ، که باعث می شود آنها باعث جمع آوری احتراق خود شوند ، که عمدتاً به طور خصوصی بر خلاف دست های دولت ، به نفع نسل های آینده برگزار می شود. با این حال ، با گذشت زمان ، جهان از نظر اقتصادی و سیاسی قابل ملاحظه ای تغییر کرده است.

سال 2002 سال مهمی برای چین بود ، هنگامی که ملاحظات ژئوپلیتیکی وارد تصویر شد. بانک مردم نه تنها مبادله طلای شانگهای را برای تسهیل تحویل به سرمایه گذاران خصوصی تأسیس کرد ، بلکه این سالی بود که سازمان همکاری شانگهای به طور رسمی منشور خود را پذیرفت. این ادغام منافع امنیتی و اقتصادی با روسیه روسیه و چین را با تعدادی از کشورهای غنی از منابع آسیا به یک بلوک اقتصادی وصل کرده است. هنگامی که هند ، ایران ، مغولستان ، افغانستان و پاکستان می پیوندند (همانطور که اکنون آنها انجام داده اند یا قبلاً متعهد به انجام آن هستند) ، SCO بیش از نیمی از جمعیت جهان را پوشش می دهد. و به ناچار اعضای SCO به دنبال یک سیستم تسویه حساب تجاری جایگزین برای استفاده از دلار آمریکا هستند.

در برخی از مراحل چین با شریک SCO خود ، روسیه ، ممکن است به عنوان بخشی از استراتژی ارز خود ، قیمت طلا را بالاتر ببرد. شما می توانید این مسئله را از دیدگاه اقتصادی بر این اساس استدلال کنید که داشتن طلای مناسب با قیمت مناسب ، بر تجارت جهانی در زمانی که ما ارزهای فیات خود را خراب می کنیم ، یا به سادگی این نکته را در اختیار داشتن دارایی به او می بخشد. و سرکوب ارزش آن برای همیشه. از سال 2002 یک استدلال ژئوپلیتیکی تکامل یافت: هر دو چین و روسیه که در ابتدا می خواستند سرمایه داری آمریکایی و اروپای غربی را در آغوش بگیرند ، دیگر به دنبال انجام این کار نبودند و به جای آن ما را به عنوان دشمنان نرم می دیدند. سپس مردم چین ، حتی با تبلیغات خدمات عمومی ، برای خرید طلا ، کمک به انکار غرب سهام باقیمانده شمش و تأمین نقدینگی بازار در چین تشویق شدند.

آنچه واقعاً شگفت انگیز است این است که تأسیس اقتصادی و سیاسی غربی اهمیت طلا را رد کرده و همه سیگنال های هشدار دهنده را نادیده گرفته است. به نظر نمی رسد که آنها قدرتی را که به چین و روسیه داده اند برای ایجاد هرج و مرج مالی به عنوان یک نتیجه از سرکوب قیمت طلا درک کنند. اگر آنها این کار را انجام دهند ، که به نظر می رسد فقط یک موضوع زمان است ، پس سیستم ذخیره کسری از حسابهای طلای غیرقانونی لندن به سادگی فرو می رود و شانگهای را به عنوان تنها بازار فیزیکی مهم ترک می کند.

این احتمالاً پیوند نهایی در استراتژی طلای دیرینه چین است و از طریق آن سلطه برنامه ریزی شده بر اقتصاد جهانی با همکاری روسیه و سایر کشورهای SCO. اما همانطور که در بالا ذکر شد ، وقایع اخیر این نتیجه را به پیش آورده است.

[II] پس از COVID ، تولید چین از بیش از 400 تن سالانه به نزدیک به 300 تن کاهش یافته است.

نظرات و نظرات بیان شده در این مقاله از نویسندگان (ها) است و منعکس کننده آن از Goldmoney نیست ، مگر اینکه صریحاً بیان شده باشد. مقاله فقط برای اهداف اطلاعاتی عمومی است و یا Goldmoney یا نویسنده (های) را تشکیل نمی دهد که مشاوره قانونی ، مالی ، مالیاتی ، سرمایه گذاری یا حسابداری را در اختیار شما قرار می دهد. شما نباید بدون اینکه ابتدا به دنبال مشاوره حرفه ای مستقل باشید ، به هرگونه اطلاعات موجود در مقاله عمل کنید یا تکیه کنید. مراقبت شده است تا اطمینان حاصل شود که اطلاعات موجود در مقاله قابل اعتماد است. با این حال ، Goldmoney نشان دهنده این نیست که دقیق ، کامل ، به روز و/یا به عنوان نشانه ای از نتایج آینده گرفته می شود و نباید به این ترتیب اعتماد کرد. Goldmoney مسئولیت هرگونه ادعای ، ضرر ، خسارت یا ناراحتی ناشی از هرگونه اطلاعات یا نظر موجود در این مقاله را بر عهده نخواهد گرفت و هرگونه اقدامی که در نتیجه نظرات و اطلاعات موجود در این مقاله صورت گرفته است در معرض خطر شماستبشر

خبرهای فارکس...
ما را در سایت خبرهای فارکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : شهره لرستانی بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1402 ساعت: 22:52