از کدام یک از 8 تعریف استراتژی استفاده می کنید؟

ساخت وبلاگ

Peter Compo

علیرغم اینکه در مورد استراتژی چقدر نوشته شده است و چقدر پول برای آن هزینه می شود ، دانشگاهیان و مشاوران همچنان گزارش خرابی های مزمن استراتژی را گزارش می دهند:

Definitions of Strategy

من استدلال می کنم که یکی از دلایل عدم موفقیت این است که استراتژی هنوز کاملاً تعریف نشده است. من 75 مفهوم و تعاریف استراتژی را از طرف مقامات در زمینه های مختلف جمع آوری کرده ام (آنها را در EmergentArmachach.com/supplement مشاهده کنید)بشرنظرات نویسندگان بسیار متفاوت است ، اما اکثر آنچه که آنها به عنوان تعریف استراتژی پیشنهاد می کنند می توانند در هشت مفهوم ضبط شوند:

  1. متقاضیان
  2. چه چیزی طولانی مدت ، بزرگ یا مهم است
  3. برنامه
  4. برنامه های اصلی (چارچوب ها)
  5. انتخاب
  6. تعریف شده توسط الزامات
  7. الگوها و نتایج واقعی
  8. قوانین و سیاست ها

آرزوها ، دسته اول ، از جمله اهداف ، چشم اندازها یا مأموریت ها ، نمی توانند استراتژی باشند زیرا استراتژی برای دستیابی به آرزوها است. با این حال ، تعداد زیادی از استراتژی ها شامل لیست های فرعی که در "مضامین استراتژی" تنظیم شده اند ، تشکیل شده است

چنین لیست هایی اغوا کننده هستند زیرا توهم بهبود هر جنبه ای از شرکت را به وجود می آورند. اما گرایش دادن اهداف کلی در زیرزمین ها به سازمان اطلاع نمی دهد که چگونه تصمیمات منسجم را نسبت به آرزوهای کلی اتخاذ کند.

در بسیاری از تعاریف ، استراتژیک با هر چیزی طولانی مدت ، بزرگ یا مهم برابر است. اما آسپیراسیون شما - نه استراتژی - افق زمانی ، اندازه و اهمیت خود را تعیین می کند. اگر آرزو دارید در 10 ماه به چیزی برسید ، افق استراتژی شما 10 ماه است. تعریف استراتژی به عنوان "بلند مدت" می تواند مردم را در این باور که استراتژی در دوره های آشفته ربطی ندارد ، گمراه کند. با این حال ، دوره های آشفته دقیقاً در صورت نیاز به یک استراتژی راهنمایی است.

تعریف سوم استراتژی به عنوان برنامه است. یک طرح مجموعه ای از اقدامات در نظر گرفته شده است. کاری را با یک تاریخ خاص انجام دهید. برنامه ها برای هماهنگی و هماهنگ سازی ، نقشه برداری جاده ای و آزمایش واقعیت یک چارچوب استراتژی ارزشمند است ، اما آنها نمی توانند استراتژی باشند زیرا آنها برای تصمیم گیری های منسجم راهنمایی کافی به سازمان می دهند. استراتژی به عنوان برنامه ها همچنین دلالت بر این دارد که شما از قبل می دانید که چگونه می توانید از جریان فعلی خود به وضعیت آینده خود برسید. با این حال ، خرد نظامی می گوید که یک برنامه هرگز بیشتر از اولین درگیری با دشمن طول نمی کشد - یک استراتژی باید بیشتر از اولین درگیری باشد. این برنامه هایی است که در زمان های آشفته مفید نیستند.

تعریف چهارم یک حس بزرگتر از "برنامه" است که به معنای جمع آوری نه تنها برنامه هایی به عنوان اقدامات آینده است ، بلکه تاکتیک ها ، سناریوها ، گزاره های ارزش ، سازمان و بودجه ، معیارها و حتی آرزوها - توصیف "آنچه را که سازمان می خواهد توصیف می کند. بودن و چگونگی رسیدن به آنجا. "این یک چارچوب استراتژی است که به آن یک برنامه جامع یا یک برنامه استراتژیک نیز گفته می شود. غالباً ، یکی از مؤلفه های مفقود شده در "برنامه استراتژیک" استراتژی است.

مایکل پورتر تعریف پنجمین استراتژی را در مقاله پیشگامانه خود در سال 1996 ارائه داد ، استراتژی چیست؟با این حال ، او هرگز استراتژی را تعریف نمی کند. او هرگز نمی گوید یک استراتژی ________ است. وی اظهار داشت که استراتژی همان چیزی است که موقعیت رقابتی منحصر به فرد برای شرکت می دهد و باید بین کارکردهای مختلف یک سازمان و سایر الزامات تناسب ایجاد کند. اما الزامات ، مهم نیست که چقدر مهم باشد ، استراتژی را تعریف نکنید. یک موتور خودرو ممکن است نیاز به کارآمد ، آسان برای تولید و قوی برای هوای شدید داشته باشد ، اما اینها موتور را تعریف نمی کنند. اینها می توانند الزامات تهویه مطبوع خودرو نیز باشند. استراتژی با عملکرد آن تعریف می شود.

ششمین تعریف استراتژی ایده انتخاب یا عمل انتخاب است. مطمئناً تصمیم گیری در مورد استراتژی که برآورده شود ، مطابق با الزامات مهم ، مانند ایجاد شده توسط پورتر ، یک انتخاب است ، یک انتخاب دشوار با معاملات سخت است. اما هر مؤلفه ای از چارچوب شما - گلهای ، مأموریت ها ، معیارها ، تاکتیک ها ، بودجه ها ، برنامه ها ، ساختار سازمانی ، فروشندگان و در و پس از آن - گزینه های مهمی نیز هستند ، بنابراین باید چیزی بیش از "انتخاب" برای تعریف مؤلفه استراتژی وجود داشته باشد. همچنین ، یک استراتژی باید یک مفهوم ملموس باشد که سازمان می تواند درونی کند ، نه یک عمل.

استراتژیست هنری مینتزبرگ تعریف هفتم از استراتژی را تعیین کرد. وی در ناامیدی وی که رهبران نمی بینند ارتباط بین آنچه مردم می گویند استراتژی آنهاست و در واقع چه اتفاقی می افتد ، او استراتژی را به عنوان یک الگوی یا اقدامات انجام داد. مینتزبرگ در خواستار دیدگاه تطبیقی از نوآوری ، صدای برجسته ای بوده است. با این حال ، یک استراتژی تصمیمات و اقدامات را برای دستیابی به آرزوها راهنمایی می کند. این الگوهای آینده یا خود گزینه ها نیست. برای داشتن یک استراتژی ارزش ، شما باید قبل از اینکه نتایج وارد شود ، آن را بیان کنید ، حتی اگر استراتژی به طور مکرر تغییر کند. علاوه بر این ، فقط به این دلیل که کارمندان به یک استراتژی پایبند نیستند به این معنی نیست که این یک استراتژی نیست.

هشتم مفاهیم ارائه شده در ادبیات منجر به تعریف واقعی استراتژی می شود. یک استراتژی یک قاعده یا به طور خاص تر است (هماهنگ با "سیاست اصلی" ریچارد رولت) یک استراتژی ، قاعده اصلی یک چارچوب است که برای متحد کردن کلیه تصمیمات و اقدامات پیرامون شلوغی برای دستیابی به آرزوها طراحی شده است. اگر قانون استراتژی رعایت شود ، احتمال دستیابی به آرزوها افزایش می یابد.

قوانین ممکن است بر خلاف آنچه منجر به خلاقیت و نوآوری می شود به نظر برسد. آنها ممکن است بوروکراسی را به وجود آورند. چگونه قوانین می تواند منجر به نوآوری ، تنوع ، رشد و جدید بودن شود؟با این حال ، قوانین قدرتمند قدرتمند سازگاری و آزادی هستند زیرا آنها راهنمایی های زمان واقعی را برای تصمیم گیری بدون بیش از حد ارائه می دهند. برنامه ها و زیرمجموعه ها می گویند آنچه باید رخ دهد. قوانین می توانند مرزهای آنچه را که نمی تواند یا نباید اتفاق بیفتد مشخص کند. برنامه ها نسخه ای ، سفت و سخت هستند و نیاز به پیش بینی و جزئیات دارند. قوانین مردم را برای کشف آینده آزاد می کند.

بنابراین ، به جای لیست زیرگروه ها و برنامه ها ، طراحی یک قانون استراتژی واقعی ، مواجهه با آنچه در راه پیشرفت در برابر آرزوهای کلی شما - تنگنا است ، مواجه خواهد شد. اگر آرزوی شما در مناطق جدید رشد می کند ، و تنگنای خط تولید شما بسیار پیچیده و نفخ شده و بنابراین پرهزینه است ، قانون استراتژی شما ممکن است شما را وادار کند تا از خدمت به مشتریان ، برنامه ها یا مناطق خاص جلوگیری کنید. اگر تنگنا این است که شما محصولات مناسب و یا حضور در منطقه جدید هدف را ندارید ، قانون شما ممکن است شما را وادار کند تا برای به دست آوردن مشارکت ، مقداری از حقوق خود را از بین ببرید. اگر تنگنای شما کمبود پرسنل با توانایی دیجیتالی است و شما باید در مناطق موجود و جدید دیجیتالی را پیاده سازی کنید ، ممکن است مجبور شوید یک استراتژی ایجاد کنید که تعداد افرادی را که مایل به پرداخت آن هستید و تعداد برنامه هایی که می توانید اجازه دهید محدود کند. در تحقیق و توسعه ، تولید و سایر کارکردها.

در هر صورت ، یک قانون استراتژی واقعی تجارت دردناک خواهد داشت. اگر اینطور نباشد ، این یک استراتژی نیست. و یک استراتژی واقعی ممکن است برای کسی جالب به نظر نرسد که اگر از آنچه شما مخالف هستید ، از بیرون به بیرون نگاه کند. تولید لیستی از زیرمجموعه ها از درد تجارت عبور می کند و تمرکز را روی تنگناها رقیق می کند. وقتی همه چیز مهم است ، هیچ چیز واقعاً مهم نیست.

البته چیزهای بیشتری برای طراحی یک چارچوب استراتژی و تمام مؤلفه های آن وجود دارد ، اما تشخیص تنگنا و یک قانون اصلی برای پرداختن به آن اصلی برای تمرکز منابع است.

آخرین اخبار را به صورت زنده در مجله Ceoworld پیگیری کنید و به روزرسانی های خبری از ایالات متحده و در سراسر جهان دریافت کنید. نظرات بیان شده از نویسنده است و لزوماً از مجله Ceoworld نیست. عناوین مجله Ceoworld را دنبال کنید: Google News ، LinkedIn ، Twitter و Facebook. با تشکر از شما برای حمایت از روزنامه نگاری ما. در اینجا مشترک شوید. برای پرس و جوهای رسانه ای ، لطفا با: [email protected] تماس بگیرید

مجله Ceoworld - داستانهای برتر - مدیر عامل شرکت - از 8 تعریف استراتژی استفاده می کنید؟

خبرهای فارکس...
ما را در سایت خبرهای فارکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : شهره لرستانی بازدید : 53 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1402 ساعت: 23:37