سایه بلند گیلدا

ساخت وبلاگ

Gilda essay

G ilda از یک خلاء تیره شروع می شود ، دوربین سپس از طریق سیاهی به داخل یک اتاق شلوغ حرکت می کند و تاس هایی را در قسمت کفپوش می چرخاند. گلن فورد ، به عنوان موهای چرب و چرب در چهره اش ، به عنوان قمارباز جانی فارل ، فضای کثیف و مشکوک فیلم چارلز ویدور در سال 1946 را معرفی می کند. اگرچه گیلدا نشان از افزایش سریع جانی به مدیر کازینو ، معامله های کثیف خود را برای یک توکسدو نشان می دهد ، اما کراش روی زمین مانند یک تصویر پس از آن در اطراف شخصیت قرار می گیرد ، توسط همه ، به خصوص حضار دستشویی که جانی را به عنوان "دهقان" ساعت می کشد ، انتخاب می شود. گیلدا ، به خاطر تمام زرق و برق فانتزی و پایان ظاهراً خوشحال ، هرگز از آن گشودگی ناخوشایند خارج نمی شود ، و نه خلاء که به طور مداوم تهدید می کند همه چیز را غرق می کند.

اگرچه گیلدا با مخاطبان مورد ضرب و شتم قرار گرفت و ریتا هایورث را به یک سوپراستار تبدیل کرد ، اما بررسی های منتقدین آمریکایی در آن زمان فقط نسبت به ولرم مثبت بود. منتقدان فرانسوی ، با این حال ، به زودی تشخیص دادند که این بخشی از اتفاقات مهمی در فیلم آمریکایی است. در تابستان سال 1946 ، پس از قطع شدن از نسخه های آمریکایی در طول جنگ جهانی دوم ، مخاطبان فرانسوی از سالهای گذشته به جریان فیلم های ایالتی در حال حاضر تحت درمان قرار گرفتند. این اسلحه برای استخدام ؛لورا ؛قتل ، شیرین من ؛غرامت مضاعف ؛زن در پنجره ؛قاتل ها؛خواب بزرگ ؛و گیلدااین فیلم ها حس چیز جدیدی را در هوا به ارمغان آورده اند ، یک خلق و خوی بدبینانه ، بدبین و هیجان انگیز. ریموند بورد و اتین چاومتون در کتاب خود در سال 1955 یک پانورامای فیلم آمریکایی Noir (1941-1941) ، سعی می کنند تأثیر دیدن همه این فیلم ها را به طور هم زمان توصیف کنند: "با خبرهای کمی از تولید هالیوود در طول جنگ ، زندگی در حافظهاز وایلر ، یا فورد و کاپرا ، نادان حتی جدیدترین چراغهای موجود در رده های کارگردانی ، منتقدان فرانسوی نمی توانند این مکاشفه ناگهانی را به طور کامل جذب کنند. "

چه کسی می تواند با دیدن همه فیلم ها به یکباره؟آنها تاریک و جنسی صریح بودند ، با سبکی که یادآور اکسپرسیونیسم آلمانی بود. اما در حالی که منتقدان فرانسوی در مورد گیلدا در حال غرق شدن بودند ، بررسی Bosley Crowther در نیویورک تایمز کاملاً ناگوار به نظر می رسید: "جزئیات آنقدر مرموز هستند و به طرز فجیعی از طریق فیلم به هم می چسبند که آنها به هیچ هدف هنری خدمت نمی کنند ، غیر از این که هنوز چیزها را گیج کنند."

او درست استگیلدا گیج کننده است. در آن ، نفرت قدرتمندتر (و جنسی) از عشق است. شوهر گیلدا یک یا دو روز ، Ballin Mundson (که با ترکیبی زیبا و نگران کننده از ناامنی ، ناتوانی جنسی و محاسبه بن بست توسط جورج مک پیش) به گیلدا اعتراف می کند ، "نفرت می تواند یک احساس بسیار هیجان انگیز باشد. خیلی هیجان انگیز. آیا متوجه آن نشده اید؟ "بعداً ، گیلدا آن سخنان دقیق را در گوش جانی تکرار می کند ، و برانگیختگی او قابل لمس است. گیلدا به معنای واضح نیست. این به معنای فرو بردن مخاطب به جو چنان عاطفی کلاستروفوبیک است که حتی صدای جانی نیز نمی تواند فرار یا روشنگری را فراهم کند. در حقیقت ، صدای او در بخش پایانی فیلم از بین می رود ، به طوری که احساسات جانی در مورد گیلدا در صحنه های آخر هرگز فاش نمی شود. بیشتر صدای نوآر صدای پشت پرده و توضیح را ارائه می دهد. نه جانیمواردی وجود دارد که خیلی عمیق دفن شده اند. تنها شخصیت های این فیلم که هر دیدگاهی دارند ، حضار دستشویی و کارآگاه پلیس هستند. سرب هیچ کدام.

Gilda یک هیبرید بی ثبات از موسیقی استودیوی جلا و نوآر سیاه و سفید است. این فیلم به نظر می رسد به عقب ، به ژست شانگهای ، کازابلانکا ، و به فیلم های پارانوئید جنسی و سیاسی بعد از نوآر ، و نه ، و به جلو و رو به جلو نیست. یک کادر عجیب و غریب و همچنین یک زن و شوهر از نازی های باقیمانده سرگردان وجود دارد. یک "کارتل تنگستن" وجود دارد که سنگ معدن اورانیوم را در بدنام معاصر به یاد می آورد و به همان اندازه برای داستان بی ربط است. گیلدا همچنین دارای یک "عجیب و غریب" ، مانند بدنام و فیلم های قبلی ، با شخصیت هایی است که ممکن است در واقع مجاز به بازگشت به خانه نباشند. اسکله ها و کازینوهای آرژانتین در گیلدا نشانگر پایان خط هستند. روحیه خشونت آمیز ، جنسی ، هرج و مرج است. هایورث اغلب در تاریکی کامل شلیک می شود ، حتی یک نوار نور در چشمانش نیست. سایه های شخصیت ها بر روی دیوارها به حدی دراز است که به نظر می رسد موجودات حساس هستند. در یک صحنه ، Ballin در پیش زمینه ایستاده است ، شکل سیاه و سفید در سمت راست قاب ، با جانی و گیلدا کاملاً در سراسر سالن روشن شده است. صحنه با چرخش بالین به سرش ، یک شبح سیاه و سفید صاف که در مناظر فراتر از آن قرار دارد ، به پایان می رسد. اینها جلوه های روانی جنسی هستند و فیلم استودیو را به درون مگس می کنند.

بر خلاف باربارا استنویک در غرامت مضاعف یا لانا ترنر در پستچی همیشه دو بار زنگ می زند ، Hayworth در اینجا هیچ ماده ای زنانه نیست. گیلدا پیاده بین دو مرد است که به نظر می رسد بیشتر از او به یکدیگر علاقه مند هستند. این فیلمنامه ، اقتباس شده توسط جو ایزرر و نوشته ماریون پارسوننت ، بر اساس داستانی از E. A. الینگتون ، در این مورد صریح است. عصا/شمشیر فالین Ballin وجود دارد که به نام "دوست کوچک" او نامگذاری شده است. در یک لحظه ، بالین می گوید ، "اینجا صبر کن ، جانی. من امشب به دوستان کوچکم احتیاج دارم. "در صحنه دیگر ، Ballin به آرامی از پله ها صعود می کند ، با جانی چند قدم پشت ، چهره های سیاه و سفید آنها در برابر سنگ مرمر سفید استارک است-و به نظر می رسد مانند یک صعود به اتاق خواب است. جانی با وسواس بیش از بالین نگران است ، و هنگامی که جانی با گیلدا ازدواج کرد ، به دنبال "مرگ" بالین ، جانی با صدای بلند صدا می کند ، "او وقتی زنده بود به او وفادار نبود. اما او وقتی مرده بود به او وفادار خواهد بود. "این روانی استفورد و هایورث پس از اجرای نمایش "تقصیر بر روی MAME" از آسانسور صحنه ای دارند که نفرت تکان دهنده و متقابل (قابل تشخیص از شهوت) از هر دو طرف است. گیلدا توسط مردانی که او را آرزو می کنند ، از او استفاده می کنند ، او را مجازات می کنند.

پایان ، با بیرون آمدن جانی و گیلدا ، یک نگهدارنده از روزهای کاتاریک "پایان" موزیکال ها است ، اما این یک تصور ناخوشایند را به وجود می آورد ، شبیه به صحنه نهایی در بدنام. در پایان ، احساس نمی شود "عشق پیروز شده است". این بیشتر شبیه یک جنایی است. این سردرگمی ، بسیار غنی ، بسیار عذاب ، بسیار سورئال و واقعی ، بخش عظیمی از جذابیت گیلدا ، قرعه کشی ماندگار آن است.

تئوری مولف اغلب کارگردانانی مانند چارلز ویدور را نادیده می گیرد زیرا او یک عکس را با سبک خاصی «نشان نمی کند». او طبق خواسته‌های هر داستانی که برای گفتن استخدام می‌شد کارگردانی می‌کرد و همه آن را انجام داد: فیلم‌های ترسناک، کمدی‌های اسکروبال، درام‌های جنایی، موزیکال. اما سیال بودن او چیزی نیست که نادیده گرفته شود. نان و کره صنعت سینماست. ویدور به ویژه با بازیگران عالی عمل کرد و سه نفر را برای نامزدی اسکار کارگردانی کرد: کورنل وایلد در سال 1945 در ترانه ای به یادگار، جیمز کاگنی در سال 1955 مرا یا مرا رها کن (با بازی دوریس دی به همان اندازه شجاعانه) و ویتوریو دسیکا در سال 1957 A. وداع با اسلحه. او سبکی ساده و واضح داشت که بیشتر در رقص ها مشهود بود. رقص جین کلی با بازتابش در Cover Girl (1944) یکی از بهترین نمونه هاست. نگاه کنید که دوربین چگونه حرکت می کند. ویدور رابطه سختی با شخصیت‌های اقتدار داشت، به‌ویژه هری کوهن، رئیس استودیو کلمبیا، که ویدور در نهایت به دلیل ناسزاگویی بیش از حد از او شکایت کرد (ویدور باخت). او همچنین در حین فیلمبرداری فیلم خداحافظی با اسلحه، با تهیه کننده دیوید او. سلزنیک، مشکلات بسیار زیادی داشت - یادداشت های معروف سلزنیک که تقریباً هر روز برای ویدور نوشته می شد، باعث عصبانیت روزافزون کارگردان می شود. اما کار ویدور با بازیگران خود گویای کار است. این واقعیت که بسیاری از بازیگران خوب در حال حاضر بازی های فوق العاده ای را تحت هدایت او ارائه کردند، یکی از تأثیرگذارترین میراث او است.

ویدور ریتا هیورث را در چهار فیلم کارگردانی کرد: بانوی مورد سوال (1940)، دختر جلد، گیلدا و عشق های کارمن (1948). این دوره همچنین نشان‌دهنده پیشرفت هایورث از بانوی برجسته و امیدوارکننده به سوپراستار بمب‌افکن است. جالب اینجاست که رودولف ماته، فیلمبردار گیلدا نیز در این مدت با هیورث در چندین فیلم کار کرد: Cover Girl، Tonight and Every Night (1945) و پس از گیلدا، شاهکار سورئال اورسن ولز، بانوی شانگهای (1947)، که در آن فیلمهایورث، یک زن مرگبار بلوند پلاتینیومی، به خانه ای از آینه ها ختم می شود و انعکاس های متعدد او تا حدودی خرد می شود. هم ویدور و هم ماته می‌دانستند که چگونه هیورث را در موقعیت قرار دهند، چگونه صورت او را قاب کنند، چگونه او را در رقص‌های رقص قدرتمند تنظیم کنند، و چگونه انرژی منحصربه‌فرد او را جذب کنند. اینها همه فیلم‌های بسیار متفاوتی هستند، با حالات و سبک‌های متفاوت، و هایورث به راحتی از یکی به دیگری منتقل می‌شد. انگار ویدور و ماته هر دو می‌دانستند او چه چیزی در خود دارد و آماده بودند تا آن را بگیرند.

رقص هایورث پس از کودکی خشن ، او را به هالیوود وارد کرد و تقریباً به عنوان یک خدمتکار محاصره شده پدر رقصنده Taskmaster. هوارد هاوکس او را در سال 1939 فقط در فرشتگان بال قرار داد ، به عنوان یک بمب که می توانست با پسران همگام باشد. این نقش نشان داد که سختی و سکسورس هوسورث ، یک دسته کوچک موسیقی جاز قاتل که بعداً در گیلدا بسیار مشهود است. اما به طور عمده ، هایورث جای خود را در موزیکال پیدا کرد. فرد استایر در زندگی بعدی اعتراف کرد که او شریک رقص مورد علاقه او است. رقص او مانند بسیاری از معاصران زن خود - سید چارتس ، زنجبیل راجرز ، آن میلر ، اثیری و شناور نبود. معمولاً به عنوان "انفجاری" توصیف می شود ، سبک هایورث یک هوفر کولی بود که از سه سالگی رقصیده بود. او دلچسب ، خاکی ، زمینی بود. هایورث هر دو پرشور و کارگاه بود.

در گیلدا ، هایورث توانست از رقص خود به روشی کاملاً متفاوت از گذشته استفاده کند. مقایسه شگفت آور است. برخی از اعتبار این امر باید به ویدور (و همچنین لباس هایی که برای او توسط ژان لوئیس ، یک سفید و یک سیاه طراحی شده است ، برای این دو شماره ، "Amada Mio" و "مقصر بودن Mame" را برای او طراحی کرده است) ، امااکثریت آن متعلق به خود هایورث است. در هر دو شماره ، حرکات او ، برآمدگی های لگن ، آگاهی از لبخند و موهای وحشی ، تا به امروز تأثیر الکتریکی می کند. او قبلاً همه این کارها را با کلی و استایر انجام داده بود ، اما در گیلدا ، آن را درون یک ظروف چه وحشیانه و ناامید می ریزد. هیچ شباهتی بین رقصنده حیرت انگیز که "سرزنش را بر روی MAME قرار می دهد" وجود ندارد ، به آرامی یک دستکش را می چرخانید تا یک بازوی خامه ای را آشکار کند ، و رقصنده TAP خوشحال و پرشور در تعداد افتتاحیه شما هرگز ثروتمند نمی شوید (1941). اعداد موسیقی در گیلدا شکستگی در عمل نیست. آنها عمل هستند. هنگامی که "تقصیر را بر Mame قرار دهید" به پایان می رسد ، و هایورث مردان را در تماشاگران دعوت می کند تا روی صحنه بیایند و لباس او را از بین ببرند ، توهم فیلم های موسیقی و واقعیت در حال ظهور ، بی رحمانه و وحشیانه است. این یک لحظه حیرت انگیز ، مشهورترین لحظه فیلم است که فقط برای اولین بار در اولین حضور او قرار دارد. هایورث فهمید که چه کاری انجام می دهد ، و دقیقاً فهمید که او در حال سرنگونی است.

چه کسی می تواند بگوید "جادوی فیلم" از کجا آمده است؟گاهی اوقات قدرتمندترین جادوی فیلم به طور تصادفی اتفاق می افتد ، یک فیلم یا یک اجرای در حال ضربه زدن به مادر فانتزی و رویای و توهم ، چیزی که همه فیلم ها برای آن تلاش می کنند اما تعداد کمی از آنها به دست می آیند. برخی از مشاغل با دقت ارکستر شده وجود داشته اند (اگرچه تعداد کمی از این موارد منجر به ستارگی ابرنواختر می شوند) ، بازیگرانی که انتخاب های خطرناک را برای بازی "در برابر نوع" انجام می دهند ، وسایل نقلیه انتخاب شده برای فشار آوردن یک ستاره خاص به جبهه. با این حال ، شما واقعاً نتوانستید کاری را انجام دهید که گیلدا برای ریتا هایورث انجام داد. او یک استودیوی و یک بخش تبلیغاتی در پشت سر خود داشت ، عشق به GIS آمریکایی به معروف معروف خود ، اما هنوز هم. بشربشرآنچه او به گیلدا آورد ، همه خودش بود.

سایه ریتا هایورث در گیلدا تقریباً هفتاد سال است که در این فرهنگ گسترش یافته است. در سال 1946 ، ایالات متحده چند آزمایش بمب اتمی را در مورد آتول بیکینی در جزایر مارشال انجام داد. اولین بمب سقوط کرد که گیلدا نامگذاری شد. در سال 1948 ، در سارقان دوچرخه د سیکا ، آنتونیو هنگام سرقت دوچرخه وی در حال قرار دادن پوستر گیلدا است. در سال 1982 ، استفان کینگ Rita Hayworth و Shawshank Redemption را نوشت ، یک رمان که در آن عکس Pinup Hayworth سوراخ حفر شده در دیوار را پنهان می کند. در اقتباسی فیلم در سال 1994 از کتاب کینگ ، زندانیان در سالن ظروف سرباز یا مسافر برای تماشای گیلدا جمع می شوند و درست قبل از اولین حضور او ، مورگان فریمن به تیم رابینز می گوید: "این بخشی است که من واقعاً دوست دارم. این زمانی است که او این کار را با موهای خود انجام می دهد. "این فقط به چهره او شهوت نیست ، بلکه قدردانی از زیبایی او و شادی که به ارمغان می آورد. در ناتینگ هیل (1999) و دکتر Mulholland دیوید لینچ (2001) ادای احترام نیز وجود دارد.

در یک مستند فیلم های کلاسیک ترنر در مورد Hayworth ، یک جانباز جنگ جهانی دوم تأثیر فیلم های Hayworth را بر روی سربازان در طول جنگ به یاد می آورد: "شما نمی توانید تصور کنید که وقتی در جزایر در آنها هستید ، چه چیزی را تصور می کنید ، فکر می کنید می خواهیدفردا مرده باش ، و چیزی شبیه به آن می گیرید. "این یک سطح عمیق از ستارگان و شناسایی هواداران است که معدود بازیگران تاکنون به آن دست پیدا می کنند.

حتی افرادی که هرگز فیلم ریتا هایورث ندیده اند با ورود او در گیلدا آشنا هستند. او از سایه ها بیرون نمی آید و سیگار می کشد. او در یک اتاق کشف نشده است و از پنجره خیره شده است. درعوض ، یک فضای خالی در یک اتاق روشن وجود دارد ، و او فقط ظاهر می شود ، مانند یک آژیر از صخره ها از زیر قاب بالا می رود و موهای خود را به پشت سرش می چرخاند. بسیاری از فیلم های بسیار خوب حاوی چنین لحظه ای نیستند ، لحظه ای که به خودی خود نمادین می شود ، از همه آنچه که آن را احاطه کرده است جدا می شوند. این قدرت ستاره هایورث در محل کار است ، اما همچنین هوشمندی های ویدور ، که تصمیم گرفت گیلدا را به عنوان منفجر شدن از زیر صفحه نمایش "ارائه دهد" و فضای خالی را پر کند. درست همانطور که جانی در صحنه افتتاحیه از خلاء سیاه بیرون می آید ، گیلدا نیز از خلاء بیرون می آید ، و این جایی است که تصویر بار خود را می گیرد. اول ، او آنجا نیست. و بعد ، در یک whoosh ، او آنجا است.

خبرهای فارکس...
ما را در سایت خبرهای فارکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : شهره لرستانی بازدید : 29 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 12:31