برخلاف تصور عامه و آکادمیک ، آدام اسمیت نابرابری را به عنوان یک تجارت لازم برای اقتصاد مرفه تر قبول نکرد

ساخت وبلاگ

این فرض که آدام اسمیت نابرابری را به عنوان تجارت لازم برای اقتصاد مرفه تر پذیرفته است ، اشتباه است. در واقعیت ، سیستم اسمیت مانع از نابرابری های شیب دار نه از نگرانی هنجاری با برابری ، بلکه به واسطه طرحی که هدف از آن به حداکثر رساندن ثروت ملل بود. تقریباً مانند بسیاری از منتقدین مترقی نابرابری فعلی ، اسمیت شیوه های اجاره ای را توسط ثروتمندان و قدرتمند به عنوان تحریف نتایج اقتصادی هدف قرار می دهد.

نابرابری به طور گسترده ای به عنوان اجتناب ناپذیر امروز پذیرفته شده است ، با اختلاف نظر محدود به مطلوبیت اقدامات توزیع مجدد ، میزان آن و نقش دولت در این روند. این امر حتی با پیشرفت ترین (و بحث برانگیزترین خواستها) برای مالیات بر درآمد بالا ، که هدف آن کاهش اثرات آن است ، به دست آمده است.

اما چرا نابرابری طبیعی شده است؟این جایی است که استادان تأثیرگذار بازار در شکل دادن به عقاید عمومی بسیار مهم هستند-از روایات ضد مالیات در دهه 1970 که مداخله دولت را به عنوان نقض اصول بازار آزاد به متن اصلی که گفتمان بازار را تعریف می کند ، خود ثروت ملل است. بشرآدام اسمیت حتی توسط مترقی ترین مترجمان خود فرض می شود که نابرابری را به عنوان تجارت لازم برای اقتصاد مرفه تر پذیرفته است. این در واقع فرض پیش فرض است.

Adam Smith statue

آدام اسمیت بسیار نادرست تفسیر شده است (اعتبار: Secret Pilgrim CC By-SA 2. 0)

اما فرض اشتباه است. همانطور که در مقاله خود نشان می دهم ، بلوک های ساختمانی سیستم اقتصادی اسمیت اجازه غلظت ثروت را نمی دهد - نه به دلیل محدودیت های هنجاری ، بلکه به چگونگی تنظیم بلوک ها در تئوری وی برای به حداکثر رساندن "ثروت ملل". علاوه بر این ، حتی در اقتصاد نئو کلاسیک ، در یک اقتصاد رقابتی و بدون موانع ورود ، سود باید در دراز مدت کاهش یابد ، بنابراین غلظت سود پیش بینی تعادل نیست. به عنوان مثال ، سودهای شرکت بالا به عنوان نشانه موفقیت اقتصادی که باید با گذشت زمان پایدار باشد ، رفتار می شود. این تنش ها هرگز به طور قطعی در اقتصاد حل و فصل نشده است.

فقط اخیراً ما موقعیت قدرتمندی را در مورد لزوم جلوگیری از بروز چنین نابرابری ها در وهله اول مشاهده کرده ایم ، و اجرای "اصلاحات در بازار که توزیع مساوی از قدرت اقتصادی و پاداش را ترغیب می کند حتی قبل از آنکه دولت مالیات جمع کند یا از مزایای آن استفاده کند.. "این ایده "قبل از توزیع" است که توسط دانشمند سیاسی آمریکا ژاکوب هکر پیش رفته و در برنامه جدید کار برای سیاست گنجانیده شده است. این یک موقعیت برنامه ای است ، با این حال ، نسخه ای از نحوه ساخت بازار برای اطمینان از نتایج برابر تر. بنابراین می توان به راحتی به عنوان یک موقعیت هنجاری با یک هدف مساوات شناخته شد-با این حال ، دو عناصر ، که غیر پیشرفت ها به طور انعطاف پذیر رد می شوند.

نکته مهم در مورد سیستم اسمیت ، از طرف دیگر ، این است که مانع از نابرابری های شیب دار نه از نگرانی هنجاری با برابری ، بلکه به واسطه طرحی که با هدف به حداکثر رساندن ثروت انجام می شود. هنگامی که بلوک های ساختمانی سیستم او را کنار هم قرار دادیم ، غلظت ثروت به سادگی نمی تواند ظهور کند. در اسمیت ، سود باید کم باشد و دستمزد کار بالا باشد ، قانون به نفع کارگر "همیشه عادلانه و عادلانه" است ، زمین باید به طور گسترده و یکنواخت توزیع شود ، قوانین وراثت باید ثروت را تقسیم کند ، مالیات اگر عادلانه باشد ، می تواند زیاد باشد ، وعلم قانونگذار برای خنثی کردن اجاره و دستکاری ها ضروری است. نظریه پردازان سیاسی و اقتصاددانان برخی از این نکات را برجسته کرده اند ، اما ضد واقعیت "اگر همه بلوک های ساختمان وجود داشته باشد ، توزیع ثروت چه خواهد بود؟"مطرح نشده استانجام این کار ما را ترغیب می کند تا به این سؤال بپرسیم که چرا نابرابری شیب دار به عنوان یک واقعیت پذیرفته می شود ، به جای یک آسیب شناسی که قرار نبود اقتصاد بازار در وهله اول ایجاد کند.

اصول اصلی سیستم اسمیت در برابر تمرکز ثروت کار می کند - آنها همچنین با موضوعات برتر در سیاست های اقتصادی امروز صحبت می کنند: سود ، مالیات و حداقل دستمزد. اول ، اسمیت فکر می کرد که سود بالایی از آسیب شناسی اقتصادی است. وی گفت ، نرخ سود "همیشه در کشورهایی که سریعترین خراب می شوند" بالاترین بود. سود شرکت های رکورددار در طول بحران فعلی او را شگفت زده نمی کرد. این آسیب شناسی صرفاً نشانه ای از مرکانتیلیسم نبود ، بلکه ناشی از انگیزه های گروه های اقتصادی است که تنها با سود زندگی می کنند.

بر خلاف ریکاردو ، اسمیت معتقد بود که منافع افراد سودجو از لحاظ ساختاری و بدین ترتیب دائمی "مستقیماً مخالف آن از بدن بزرگ مردم" است ، زیرا "نرخ سود مانند اجاره و دستمزد با رونق افزایش نمی یابد ، وبا کاهش جامعه سقوط کنید. در مقابل ، به طور طبیعی از نظر ثروتمند و در کشورهای فقیر بسیار کم است. »(با چند استثناء ، به ویژه اقتصادهای جدید). بر این اساس ، هنگامی که اقتصاد سالم است ، نباید غلظت ثروت رخ داد. فقط هنگامی که افراد سودجو از طریق قانون ، سیستم را تقلب کرده اند ، غلظت ها رخ می دهد. در کل ، همانطور که من نشان می دهم ، اسمیت انتظار خود را بیان می کند که ثروت ها در واقع زیاد نیستند و به هر حال آنها مستعد اتلاف بودند. چنین سیستمی نمی تواند نابرابری شیب دار ایجاد کند.

دستمزدها ، در عین حال ، باید با افزایش ثروت افزایش یابد. بر این اساس ، اسمیت از دستمزد کافی کار می کند ، که حداقل برای تأمین "ضروریات" ، پوشش دادن ، غذا و لباس ، که دومی متناسب با راحتی های طبقه متوسط است ، کافی بود. این پایه حداقل به نظر می رسد ، اما بیش از آنچه که توسط حداقل دستمزد معاصر پوشانده شده است ، فراهم می کند. در حقیقت ، یک محاسبه خام نشان می دهد که اصول اسمیت کف دستمزد را در حدود 25000 دلار قرار می دهد ، بیش از دو برابر سطح فعلی آن. علاوه بر این ، سطح دستمزد بالا باید به طور طبیعی اتفاق بیفتد. دستمزدها فقط از طریق مداخله دولتی ، به دلیل ابتلا به تجار و تولیدکنندگان که در دستکاری در مقننه ها برای تصویب قوانینی به نفع خود ، به طور مصنوعی کاهش می یابد ، کاهش می یابد. علاوه بر این ، کارفرمایان از یک مزیت چانه زنی نسبت به کارگران برخوردار هستند و می توانند آنها را مجبور به پذیرش شرایط بدتر کنند ، زیرا آنها به کارگران انفرادی کمتر از کارگران خاص نیاز دارند. جای تعجب نیست که مارکس تحسین کننده بود. دستمزدها محصول ساده عرضه و تقاضا در اسمیت نیستند. عدم تقارن چانه زنی مهم است.

مالیات ممکن است بحث برانگیزترین موضوع امروز باشد ، با تجویز سطح مجازات به عنوان ابزار اصلی که برای نابرابری معکوس اعمال می شود. به همین ترتیب ، به عنوان یک مداخله تحریف کننده در بازار و عزیمت از اصول "بازار آزاد" دیده می شود. اسمیت مالیات تنبیهی را تجویز نکرد ، اما آنچه از دست رفته است این است که وی از سیستم مالیاتی انگلیس ستایش می کند ، هرچند که این مالیات دو بار را نسبت به فرانسوی ها تحمیل می کند. با این حال ، "مردم فرانسه ... بسیار بیشتر از مردم بریتانیا مظلوم هستند."چرا؟از آنجا که مالیات کمتر به طور عادلانه توزیع می شد ، به طور نامتناسب بر روی فقرا می افتاد.

توزیع عادلانه مالیات برای صداقت اقتصاد انگلیس در اسمیت مهم بود. به گفته وی ، ثروتمندان باید "چیزی بیش از متناسب" با ثروت خود بپردازند."نابرابری بدترین نوع" زمانی بود که مالیات ها "باید بر فقرا بسیار سنگین تر از ثروتمندان شوند."دلایل اخلاقی نبود. مالیات های بد صرفاً اقتصاد بد بودند.

مالیات بر ضروریات ، اول از همه ، سختی های فقیر را تحمل می کرد ، اما کارفرمای گمراه کننده ای که از آنها خواستار بود ، بسیار سنگین شد ، زیرا او به ناچار مجبور است دستمزدها را برای کارگران جمع کند تا بتوانند این موارد را بدست آورند. در عوض ، مالیات بر تجملات هیچ آسیبی نداد و این یک امتیاز اضافی بود که "سنگین ترین بر ثروتمندان" افتاد. به عنوان مثال ، واگن ها نباید از وزن خود مالیات بگیرند ، زیرا این امر کالاهای فله ای را که بیش از کالاهای لوکس و رونق حمل و نقل سبک حمل می کنند ، سنگین می کند. به این ترتیب ، "با استفاده از ارزان تر حمل و نقل کالاهای سنگین ،" غرق شدن و غرور ثروتمندان برای کمک به تسکین فقرا انجام می شود. "تجارت به این ترتیب رونق گرفت.

نکته مهم اسمیت این بود: مالیات فقط در شرایطی که استفاده تولیدی از سرمایه را تضعیف می کرد ، بد بود. اما مالیات باید برای دلسرد کردن فعالیتهای اقتصادی غیرمولد استفاده شود. به عنوان مثال ، صاحبخانه ها به جای افزایش اجاره ماهانه ، جریمه های بزرگی را برای تمدید اجاره نامه متهم کردند. این معمولاً "مصلحت یک پریشانی است ، که برای مبلغ پول آماده درآمد آینده با ارزش بسیار بیشتر را می فروشد."این امر "برای صاحبخانه" مکرر است ، که اغلب به مستاجر ، اما همیشه برای جامعه است. بنابراین باید با نرخ بالاتر مالیات شود. مالیات بر خانه ها نیز "به طور کلی سقوط سنگین بر ثروتمندان" ، نتیجه استقبال ، از آنجا که اجاره یک هزینه غیرمولد بود. وقتی بلند بود ، این یک لوکس بود. و هنگامی که اسمیت از مالیات حمایت می کرد ، به دلایل عملی ، مانند مالیات بر سرمایه: سرمایه های سرمایه هرگز نمی توانند تأیید شوند و همیشه می توانند از کشور فرار کنند ، بنابراین مالیات آنها ضد تولید بود. اما اجاره زمین باید مشمول مالیات باشد ، زیرا "هیچ چیز نمی تواند منطقی تر از آن باشد که صندوق که وجود خود را به دولت خوب دولت مدیون است" باید بیشتر از متناسب با سود آن مالیات شود.

بنابراین چه کسی مقصر مالیات های بد و سیاست های بد بود؟اسمیت از نشان دادن چگونگی "کسانی که با سود زندگی می کنند" ، یعنی بازرگانان و تولید کنندگان ، فروشندگان و بانکداران ، به طور عادی مردم را گمراه می کنند ، غالباً با تحمیل مالیات های بالاتر به کارگران ، ابراز تعجب کرد. آنها همچنین مسئول متقاعد کردن مجالس ساده لوح بودند که دستمزدهای بالا بد بودند. قانونگذاران همیشه باید از افراد کارفرمایان مراقبت کنند ، که به عنوان مثال ، افزایش دستمزدها را مقصر می دانند ، اما "هیچ چیز در مورد اثرات بد سود بالا نمی گویند. آنها با توجه به تأثیرات هولناک دستاوردهای خود سکوت می کنند. آنها فقط از افراد دیگر شکایت می کنند. "

تقریباً مانند بسیاری از منتقدین مترقی نابرابری فعلی ، مانند استیگلیتز ، کروگمن ، هکر و پیرسون و دیگران ، اسمیت شیوه های اجاره ای را توسط ثروتمندان و قدرتمند به عنوان تحریف نتایج اقتصادی هدف قرار می دهد. و گرچه او به شدت از برخی آیین نامه انتقاد می کند ، اما من نشان می دهم که این مقررات به نفع ثروتمندان و قدرتمندی است که به او حمله می کند. نگرانی از رفاه فقیر کارگر در کل کتاب قابل لمس است. همانطور که آگاهی از "خشم توهین آمیز از انحصار خشمگین و ناامید" است که هرکسی را که مایل به خنثی کردن آنها باشد به خطر می اندازد. بنابراین ، نگرانی های مترقی نه عزیمت و نه تحریف چشم انداز اصلی لیبرال کلاسیک و نه محافظه کار دوم: در حقیقت ، اسمیت ما را ترغیب می کند که حتی با زور بیشتر بخواهیم که چرا نابرابری به عنوان اجتناب ناپذیر پذیرفته می شود ، نه از نگرانی با برابری ، بلکه بهرشد اقتصادی ملل را تأمین کنید ، نه فقط گروه ها.

توجه: این مقاله نظرات نویسنده را ارائه می دهد ، و نه موقعیت وبلاگ سیاست و سیاست انگلیس و نه دانشکده اقتصاد لندن. لطفا قبل از ارسال، سیاست های نظردهی ما را بخوانید.

خبرهای فارکس...
ما را در سایت خبرهای فارکس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : شهره لرستانی بازدید : 53 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1402 ساعت: 22:48